Telegram Group & Telegram Channel
چپ و چپگرایی
بخش۱

براساس آموزه‌های کلاسیک مارکسیسم، انقلاب کمونیستی در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری رخ می‌داد. ولادیمیر لنین تبصره‌ای مهم در این آموزه ایجاد کرد: انقلاب در کشورهای نیمه پیشرفته‌ای همانند روسیه هم که دارای تضادهای اجتماعی حاد و تعدیل نشده هستند، می‌تواند رخ دهد اما شرط بقا و تداوم آن انقلاب در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری است. او و تروتسکی در آغاز انقلاب روسیه تاکید می‌کردند که این انقلاب، بدون وقوع انقلاب در آلمان نمی‌تواند به حیات خود تداوم بخشد. اما انقلاب در آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری به وقوع نپیوست و این مسئله وحشتی بزرگ برای کمونیست‌های روسی بود.
استالین در پاسخ به این وضعیت و در تقابل با تروتسکی که قادر نبود از اصول کلاسیک چشم پوشی کند، تز "سوسیالیسم در یک کشور" را مطرح کرد، به این معنا که روسیه با انسجام و تلاش طاقت فرسا در راه صنعتی شدن می‌تواند سوسیالیسم را در خاکش رویش دهد و نه تنها امکان انتظار برای انقلاب جهانی را فراهم کند، بلکه با قدرت نظامی و اقتصادی‌اش از آن حمایت کرده و به پیروزی و بقای آن مدد رساند.
این فرمول جوهره حیات اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های بعد بود. این کشور پیش از هرچیز ماموریت پشتیبانی از انقلاب جهانی و روند کمونیستی کردن جهان را بر دوش داشت. حیرت انگیز برای کمونیست‌ها آن که پس از آن تاریخ نه تنها در هیچیک از کشورهای پیشرفته انقلاب رخ نداد، بلکه انقلاب‌های بعدی مخصوص کشورهایی بود که به مراتب از خود روسیه هم عقب‌مانده‌تر بودند: چین، کوبا، ویتنام و....این کشورها نه تنها قادر نبودند به روند ساخت سوسیالیسم در روسیه و اقتصاد آن کمکی برسانند، بلکه برای ادامه حیات خود محتاج کمک‌های اقتصادی و نظامی کلان مسکو بودند.
موج بعدی کشورهایی به اردوگاه سوسیالیسم پیوستند، در اغلب موارد از قبلی‌ها هم عقب مانده‌تر بودند: افغانستان، اتیوپی، سومالی، آنگولا، لائوس، کامبوج و نیکاراگوئه. کشورهای اروپای شرقی هم که در مجموع بدون انقلاب و از طریق پیشروی ارتش شوروی در دوران جنگ دوم به این اردوگاه پیوسته بودند، برای گذران اقتصاد دستوری و ناکارامد خود نیازمند پول تو جیبی ماهانه مسکو بودند. لنین خود اعتراف کرد که هنگام کسب قدرت، چیز چندانی برای پایه‌ریزی یک اقتصاد سوسیالیستی، در آثار مارکس نیافت و بیشتر از اقتصاد زمان جنگ امپراتوری آلمان الگو گرفت. لفاظی‌های خوش‌آهنگ فلسفی به هنگام عمل و آغاز حکمرانی توخالی بودن خود را ثابت کردند و هیچیک از حکمرانان مارکسیست در چهارگوشه جهان راهی به جز یک اقتصاد تمام دولتی نیافتند.
در واقعیت ملموس مارکسیسم نه پیشرو بود و نه منطبق بر تحولات تاریخی آینده و هیچ حرفی برای کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری نداشت. مارکسیسم دقیقا برخلاف آموزه‌های مارکس، تنها در جوامع توسعه نیافته‌ای که قادر نبودند چالش‌های دشوار آغاز دوران تغییر اجتماعی یا صنعتی شدن را مدیریت کنند، مجال عرض‌اندام می‌یافت. اگر به روند وقوع انقلابات سوسیالیستی از قرن نوزدهم بدین‌سو تامل کنیم، نتایج شگفت‌آوری بدست می‌آید: در اواخر قرن هجدهم و نیمه قرن نوزدهم چندین خیزش سیوسیالیستی در فرانسه، در پایان دهه دوم قرن بیستم دو خیزش ناکام در آلمان و دو خیزش ناکام دیگر در مجارستان و بلغارستان، در همان زمان انقلاب پیروز سوسیالیستی در روسیه، سپس در نیمه قرن بیستم انقلاب در چین و پس از آن در کوبا، ویتنام و....
نکته مهم آنکه پیشرفته‌ترین اقتصادهای سرمایه‌داری، یعنی ایالات متحده و انگلستان، حتی یک خیزش ناکام سوسیالیستی هم رخ نداد و هیچ حزب یا جنبش نیرومند مارکسیستی در این کشورها زاده نشد. مارکسیسم نه آلترناتیو یا مرحله ناگزیر و پیشرفته تاریخ، بلکه یک عارضه و بیماری عفونی بود که در هنگام ناتوانی حکمرانان و طبقه حاکم در مدیریت تضادها و تغییرات اجتماعی مجال بروز پیدا می‌کرد.

@BonyadVarahram



tg-me.com/BonyadVarahram/1553
Create:
Last Update:

چپ و چپگرایی
بخش۱

براساس آموزه‌های کلاسیک مارکسیسم، انقلاب کمونیستی در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری رخ می‌داد. ولادیمیر لنین تبصره‌ای مهم در این آموزه ایجاد کرد: انقلاب در کشورهای نیمه پیشرفته‌ای همانند روسیه هم که دارای تضادهای اجتماعی حاد و تعدیل نشده هستند، می‌تواند رخ دهد اما شرط بقا و تداوم آن انقلاب در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری است. او و تروتسکی در آغاز انقلاب روسیه تاکید می‌کردند که این انقلاب، بدون وقوع انقلاب در آلمان نمی‌تواند به حیات خود تداوم بخشد. اما انقلاب در آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری به وقوع نپیوست و این مسئله وحشتی بزرگ برای کمونیست‌های روسی بود.
استالین در پاسخ به این وضعیت و در تقابل با تروتسکی که قادر نبود از اصول کلاسیک چشم پوشی کند، تز "سوسیالیسم در یک کشور" را مطرح کرد، به این معنا که روسیه با انسجام و تلاش طاقت فرسا در راه صنعتی شدن می‌تواند سوسیالیسم را در خاکش رویش دهد و نه تنها امکان انتظار برای انقلاب جهانی را فراهم کند، بلکه با قدرت نظامی و اقتصادی‌اش از آن حمایت کرده و به پیروزی و بقای آن مدد رساند.
این فرمول جوهره حیات اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های بعد بود. این کشور پیش از هرچیز ماموریت پشتیبانی از انقلاب جهانی و روند کمونیستی کردن جهان را بر دوش داشت. حیرت انگیز برای کمونیست‌ها آن که پس از آن تاریخ نه تنها در هیچیک از کشورهای پیشرفته انقلاب رخ نداد، بلکه انقلاب‌های بعدی مخصوص کشورهایی بود که به مراتب از خود روسیه هم عقب‌مانده‌تر بودند: چین، کوبا، ویتنام و....این کشورها نه تنها قادر نبودند به روند ساخت سوسیالیسم در روسیه و اقتصاد آن کمکی برسانند، بلکه برای ادامه حیات خود محتاج کمک‌های اقتصادی و نظامی کلان مسکو بودند.
موج بعدی کشورهایی به اردوگاه سوسیالیسم پیوستند، در اغلب موارد از قبلی‌ها هم عقب مانده‌تر بودند: افغانستان، اتیوپی، سومالی، آنگولا، لائوس، کامبوج و نیکاراگوئه. کشورهای اروپای شرقی هم که در مجموع بدون انقلاب و از طریق پیشروی ارتش شوروی در دوران جنگ دوم به این اردوگاه پیوسته بودند، برای گذران اقتصاد دستوری و ناکارامد خود نیازمند پول تو جیبی ماهانه مسکو بودند. لنین خود اعتراف کرد که هنگام کسب قدرت، چیز چندانی برای پایه‌ریزی یک اقتصاد سوسیالیستی، در آثار مارکس نیافت و بیشتر از اقتصاد زمان جنگ امپراتوری آلمان الگو گرفت. لفاظی‌های خوش‌آهنگ فلسفی به هنگام عمل و آغاز حکمرانی توخالی بودن خود را ثابت کردند و هیچیک از حکمرانان مارکسیست در چهارگوشه جهان راهی به جز یک اقتصاد تمام دولتی نیافتند.
در واقعیت ملموس مارکسیسم نه پیشرو بود و نه منطبق بر تحولات تاریخی آینده و هیچ حرفی برای کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری نداشت. مارکسیسم دقیقا برخلاف آموزه‌های مارکس، تنها در جوامع توسعه نیافته‌ای که قادر نبودند چالش‌های دشوار آغاز دوران تغییر اجتماعی یا صنعتی شدن را مدیریت کنند، مجال عرض‌اندام می‌یافت. اگر به روند وقوع انقلابات سوسیالیستی از قرن نوزدهم بدین‌سو تامل کنیم، نتایج شگفت‌آوری بدست می‌آید: در اواخر قرن هجدهم و نیمه قرن نوزدهم چندین خیزش سیوسیالیستی در فرانسه، در پایان دهه دوم قرن بیستم دو خیزش ناکام در آلمان و دو خیزش ناکام دیگر در مجارستان و بلغارستان، در همان زمان انقلاب پیروز سوسیالیستی در روسیه، سپس در نیمه قرن بیستم انقلاب در چین و پس از آن در کوبا، ویتنام و....
نکته مهم آنکه پیشرفته‌ترین اقتصادهای سرمایه‌داری، یعنی ایالات متحده و انگلستان، حتی یک خیزش ناکام سوسیالیستی هم رخ نداد و هیچ حزب یا جنبش نیرومند مارکسیستی در این کشورها زاده نشد. مارکسیسم نه آلترناتیو یا مرحله ناگزیر و پیشرفته تاریخ، بلکه یک عارضه و بیماری عفونی بود که در هنگام ناتوانی حکمرانان و طبقه حاکم در مدیریت تضادها و تغییرات اجتماعی مجال بروز پیدا می‌کرد.

@BonyadVarahram

BY بنیاد وَرَهرام


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/BonyadVarahram/1553

View MORE
Open in Telegram


بنیاد وَرَهرام Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram Auto-Delete Messages in Any Chat

Some messages aren’t supposed to last forever. There are some Telegram groups and conversations where it’s best if messages are automatically deleted in a day or a week. Here’s how to auto-delete messages in any Telegram chat. You can enable the auto-delete feature on a per-chat basis. It works for both one-on-one conversations and group chats. Previously, you needed to use the Secret Chat feature to automatically delete messages after a set time. At the time of writing, you can choose to automatically delete messages after a day or a week. Telegram starts the timer once they are sent, not after they are read. This won’t affect the messages that were sent before enabling the feature.

How Does Bitcoin Mining Work?

Bitcoin mining is the process of adding new transactions to the Bitcoin blockchain. It’s a tough job. People who choose to mine Bitcoin use a process called proof of work, deploying computers in a race to solve mathematical puzzles that verify transactions.To entice miners to keep racing to solve the puzzles and support the overall system, the Bitcoin code rewards miners with new Bitcoins. “This is how new coins are created” and new transactions are added to the blockchain, says Okoro.

بنیاد وَرَهرام from vn


Telegram بنیاد وَرَهرام
FROM USA